خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، شما می‌توانید هرهفته گزارشی از پست‌های سایت و مطالب مهمی که به تازگی نوشته‌ام، دریافت کنید.

جدیدترین مطالب

آرشیو مطالب

دسته بندی

زیرژانرهای ادبیات وحشت

زیرژانرهای ادبیات وحشت

اگر به یاد داشته باشید هفتۀ گذشته دربارۀ تاریخچۀ ژانر وحشت در ادبیات صحبت کردم و با بررسی زیرژانرهای آن و بیان عوامل سازندۀ ادبیات وحشت آشنایتان کردم. حال قصد دارم تا دیگر زیرژانر‌های ادبیات وحشت را مورد بازبینی قرار دهم.

اما اگر مقالۀ هفتۀ گذشته را مطالعه نکردید پیشنهاد می‌کنم از لینک زیر ابتدا به سراغ قسمت اول بروید.

ژانر وحشت در ادبیات

 

آنچه که در این مقاله خواهید خواند:

عوامل سازندۀ ژانر وحشت در ادبیات (به‌صورت خلاصه):

زیرژانرهای ادبیات وحشت

البته که هفتۀ گذشته مختصری درباره‌اش توضیح دادم اما قصد دارم تا تعدادی از آن‌ها را لیست کنم و سرفرصت به جان‌ تک‌تکشان بیفتم و دانه‌به‌دانه‌شان را در مقاله‌ای جدا واکاوی کنم.

 

مطلب مرتبط:

چرا ژانر وحشت؟

انواع ترس‌ها:

موجودات ماورایی

اعتقادات مذهبی

فولکلورها و اعتقادات خرافی

تخیلات غیرقابل کنترل

 

رایج‌ترین ترس‌:

ترس از مرگ

ترس از کشته شدن توسط قاتلین و جنایتکاران

ترس از خورده شدن توسط حیوانات

ترس از ناشناخته‌ها

ترس‌ها کودکی

 

مکمل‌های سازندۀ ژانر وحشت در ادبیات

فضاسازی به کمک:

رنگ‌ها/ بوها/ صداها/ شدت نور و تاریکی/ استفاده از سایه‌ها

به کارگیری: احساسات/ خاطرات/ عکس‌العمل‌های کاراکترها نسبت به اتفاقات

اینکه از چه لحنی برای بیان داستانتان استفاده کنید تا مقصودتان کاملاً بیان شود مهم و البته ضروری است.

اما مروری داشته باشیم بر زیرژانرهای ادبیات وحشت و دیگر زیرژانرهایش که در این مقاله خواهید خواند:

۱) ادبیات فولکلور:

  • اسطوره‌ای
  • افسانه‌‌ای
  • جاودیی، ماورایی و ارواحی

 

۲) ادبیات گروتسک

۳) ادبیات گوتیک

۴) ادبیات علمی-تخیلی:

  • سایبرپانک
  • بیوپانک
  • استیم‌پانک
  • دیستوپیا
  • رستاخیزی و پسارستاخیزی

 

۵) جنایی، روان‌شناختی، معمایی و کارآگاهی

خب خب زیرژانرهای ادبیات وحشت را به طور خلاصه گفتیم. وقتش رسیده تا پیش از آنکه بحث از دهان بیفتد برویم به سراغ دیگر زیرژانرهای ادبیات وحشت.

 

 

۴) علمی-تخیلی

زیرژانرهای ادبیات وحشت

بوی خون در هوا پراکنده شده و صدای چکۀ آب در گوش‌هایت شنیده می‌شود. بخار از آن سمت سفینه تا این سمت کشیده شده و حالا به ‌دور پاهایت حلقه زده است. سکوت چندشناکی به صدای چکۀ آب اضافه می‌شود. صدایی کُشنده و مومورکننده.

نفست را در سینه حبس کرده‌ای در حالی که عرق از سر رویت پایین می‌چکد و تا نوک انگشتان پایت ادامه می‌یابد. موهای تنت سیخ شده و می‌دانی که در همین نزدیکی هستند. چیزی آن بخار و مه غلیظ را پس می‌زند و آرام جلو می‌آید.

می‌خواهی چشم‌هایت را ببندی تا هرگز چشمتت به تن غول‌آسا و سیاهشان نیفتد. نه دیگر شمایل غیر انسانی‌شان را ببینی و نه حضورشان را احساس کنی. شاید تسلیم شدن بهترین گزینه باشد. اما آ‌ن‌ها تو را نخواهند کُشت.

آن‌ها تو را به اسارت می‌گیرند. درست مانند هزاران انسان دیگر که پا به سیاره‌شان گذاشته‌اند. تنت را تکه‌تکه می‌کنند و در مایعی شفاف نگه می‌دارند. اوه خدای من این فقط احتمالاتیست که تو در سر می‌پرورانی. آ‌ن‌ها به تن تو هیچ اهمیتی نمی‌دهند.

آن‌ فرازمینی‌های چندشناک با چشمان سیاه و تن بدقواره‌شان به دنبال یافتن هزاران پاسخ از انسان‌ها آن‌ها را سلاخی می‌کنند. حالا نه اسلحه‌ای در دست داری و نه هیچ وسیلۀ دفاعی ناچیزی. آن فرازمینی بی‌همه‌چیز مه را کنار می‌زند و حالا در مقابل تو قرار می‌گیرد. درست در مقابل چشمانت درحالی که دهانش تا بناگوش باز است…

زیرژانرهای ادبیات وحشت

این را هم به یاد داشته باشید که این ژانر خود به دو گروه اصلی تقسیم می‌شود:

  • علمی-تخیلی سخت
  • علمی-تخیلی نرم

علمی تخیلی سخت: برپایۀ راستی‌های علمی و دانش به ثبت رسیده نوشته شده است. علومی مانند فیزیک، شیمی و حتی نجوم.

و علمی تخیلی نرم: یا هیچ پیشینۀ علمی ندارد و یا از علوم اجتماعی مانند روان‌شناسی، انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی الهام گرفته است.

البته که هر دو این‌ دسته‌بندی‌ها جای انعطاف‌پذیری داشته و می‌توانند به راحتی با‌یک‌دیگر هم‌پوشانی داشته باشند.

این نکته را هم فراموش نکنیم که خود ژانر علمی-تخیلی یک ژانر جدا و سبک بخصوص در ادبیات است.

آنچه که در این ژانر مهم تلقی می‌شود ویژگی‌های بخصوص ژانر علمی-تخیلی است که استفادۀ افراطی از آن‌ها موجب شده تا آن را در زیرشاخۀ ژانر وحشت بیاورم. ترس از ناشناخته‌ها، پیشرفت بی‌اندازه در علم، موجودات فرازمینی، سفر در زمان و سروکله‌زدن با این مقوله‌ها چون از کنترل بشر خارج است می‌تواند زمینه‌ساز وحشت باشد.

واژۀ «ربات» برای اولین بار توسط «کارل چاپک» در نمایشنامۀ «کارخانۀ ربات‌سازی روسوم» سال ۱۹۲۰ بر سرزبان‌ها افتاد. خود واژۀ «روبوت» از «روبوتا» در زبان چک به معنی «بیگاری» گرفته شده‌است.

 

 

ویژگی‌های کلی علمی-تخیلی:

  • حضور بیگانه‌ها، موجودات فرازمینی، سفر به سیارات غیر قابل تصور و یا سکوت در آن‌ها و درگیری‌های پیرامونشان.
  • سفر در زمان به کمک علوم شناخته شده اما غیر قابل اثبات و یا غیره.
  • پیشرفت علم، زیست‌شناسی، ژنتیک، همانندسازی، دستکاری‌های ژنتیکی.
  • آینده‌ای غیرقابل پیش‌بینی و البته روبه‌زوال زمین با دستکاری‌های ژنتیکی، بیولوژیکی و البته حضور مواد سمی.
  • سفرهای فضایی، کرم‌چاله‌ها.
  • جابه‌جایی زمان و حضور جهان‌های موازی.
  • حضور ربات‌ها و هوش مصنویی و جنگ‌های پیرامون آن‌ها.

اما خود ژانر علمی-تخیلی از زیرژانرهایی تشکیل شده‌است که من با توجه به خصوصیات ژانر وحشت و عناصر سازنده‌اش آن‌ها را بازگو می‌کنم:

الف) سایبرپانک:

زیرژانرهای ادبیات وحشت

ردپاهای زیرژانر سایبرپانک را می‌توان به جنبش علمی-تخیلی موج نو در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی یافت. درست در مجله‌ای علمی-تخیلی به نام«New Worlds» که داستان‌های گوناگونی از جهان خیالی و آیندۀ بشر به تصویر کشید.

ویلیام گیبسون یکی از نویسندگان این زیرژانر دربارۀ سایبرپانک گفته است:

«آمیزه‌ای از فناوری پیش‌رفته و جامعه‌ای شکست‌خورده.»

 

ویژگی‌های زیرژانر سایبرپانک (Cyberpunk):

  • تمرکز بر فناوری پیشرفته مانند فناوری رایانه، ارتباطات و سایبرنتیک که گاهی موجب از هم‌گسیختگی نظم اجتماعی می‌شود.
  • موضوعاتی حول محور جنگ میان هکرها، هوش مصنوعی و یا شرکت‌های بزرگ.
  • حضور ربات‌های انسان‌نما، درگیری و کشمکش با آن‌ها و برهم‌ریختگی نظم جهان.
  • جایگزینی اعضای بدن انسان‌ها با فناوری‌های رباتیک.
  • استفاده از لامپ‌های نئونی و رنگ‌های مرتبط با آن برای به نمایش گذاشتن پیشرفت تکنولوژی و فضاسازی جهان آینده.

چند نمونه از رمان‌ها و داستان‌های زیرژانر سایبرپانک:

  • رمان «کربن تغییر یافته»  از «ریچارد کی. مورگان»
  • رمان‌های «ابدی‌ها» و « آیا آدم مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟» از «فیلیپ کی. دیک»
  • رمان «دردسر و دوستانش» از «ملیسا اسکات»
  • رمان «موکسی‌لند» از «لورین بیوکیس»
  • رمان «ماشن زمان» از «هربرت جورج ولز»

 

ب) بیوپانک (Biopunk):

زیرژانرهای ادبیات وحشت

بیوپانک اصطلاحیست که از ترکیب دو واژۀ بیوتکنولوژی (به معنای زیست‌فناوری) و پانک (به معنای شخص ضداجتماعی) ساخته شده‌است. بخش دوم این کلمه از نام سبکی در موسیقی آمده و اشاره به جوانانی دارد که با هنجارهای جامعه در جنگ و خواستار بر هم زدن وضع موجود بودند.

 

ویژگی‌های زیرژانر بیوپانک:

  • برعکس زیرژانر سایبرپانک در بیوپانک ما شاهد به‌کارگیری فناوری‌های زیستی و دگرگونی‌های ژنتیکی خواهیم بود.
  • حضور انقلاب‌های بیوتکنولوژیی و مصیبت‌های جهانی.
  • مبارزات و جنگ‌های پیرامون آزمایش‌های انسانی به‌عنوان وسیله‌ای برای کنترل جامعۀ اجتماعی.
  • حضور «کلینیک سیاه» در داستان‌های این زیرژانر. کلینیک سیاه همان آزمایشگاه، کلینیک و یا بیمارستانی است که در انجام اقدامات بیولوژیکی غیرقانونی و یا غیراخلاقی دست دارد.

برترین رمان در زیرژانر بیوپانک: رمان «دختر ویندآپ» از «پائولو باچیگالوپی»

 

 

پ) استیم‌پانک (Steampunk):

زیرژانرهای ادبیات وحشت

سروکلۀ زیرژانر استیم‌پانک از اواخر سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ و با فضایی کاملاً ویکتوریایی پیدا شد. درست سال‌هایی که کاربرد وسیع موتور بخار در این قرن‌ها بر سرزبان‌ها افتاده و حسابی در دل مردم جا باز کرده بود. از آنجا که این سبک معرف خط پیشرفت بشری در صنعت قرن ۱۹ می‌باشد گاهی این ژانر را نیز «تاریخ محتمل» می‌نامند.

برعکس دو زیرژانر بالا، استیم‌پانک به گذشته می‌رود و از احتمالات زندگی مردمان آن دوره صحبت می‌کند که چطور پیشرفت ناگهانی صنعت می‌توانست در زندگی موثر باشد.

البته که این سبک خود به ادبیات ختم نشده و در حوزۀ مد و فشن، معماری و حتی هنر نیز نفوذ داشته است.

 

 

ویژگی‌های زیرژانر استیم‌پانک:

  • حضور پررنگ و همیشگی موتور بخار و دردسرهای پیرامون آن در داستان.
  • استفاده از رنگ‌هایی همچون، نارنجی، قهوه‌ای، قرمز، مشکی و البته سرخ برای فضاسازی داستان.
  • الهام‌گرفته از فرهنگ و آداب‌ورسوم مردمان قرن ۱۹ انگلستان و دورۀ ویکتوریایی.
  • گاهی در این داستان‌ها شاهد حضور گرگینه‌ها، سحر و جادو و البته تخیلات پیرامونش هستیم.
  • حضور توپ بخار، کشتی‌های هوایی، رایانه‌های آنالوگ، یا رایانه‌های مکانیکی دیجیتالی مانند موتور تحلیلی، که توسط «چارلز ببیج» پیشنهاد شده‌اند.
  • در دنیای استیم‌پانکی هیچ خبری از لامپ‌های الکتریکی نیست چراکه این دوره پیش از نیروی الکتریسیته آمده است. پس بعید نخواهد بود که نویسندگان با استفاده از نیروی جایگزینی به نام بخار این کمبود را جبران کرده‌اند.

چند نمونه‌ از رمان‌ها و داستان‌های ژانر استیم‌پانک:

  • رمان «بمب ملکۀ ویکتوریا» از «رلاند دبلیو.کلارک»
  • رمان «جهان‌های امپراطوری از «کیث لومر»
  • رمان «موتور متفاوت» از  «ویلیام گیبسون» و «بروس استرلینگ»
  • سه‌گانۀ «نیروی اهریمنی‌اش» با نام‌های: «سپیدۀ شمالی»، «خنجر ظریف» و «دوربین کهربایی» از «فیلیپ پولمن»

 

 

ت)دیستوپیا (Dystopia):

زیرژانرهای ادبیات وحشت

دیستوپیا به معناهای پادآرمان‌شهر، تباه شهری، مدینۀ فاسده و یا حتی ویران شهر آمده است.

دیستوپیا یک جامعۀ خیالیست که در آن ویژگی‌های منفی، برتری و حتی چیرگی کامل دارند به طوری که هیچ انسانی خواستار زندگی در آن نخواهد بود.

با این اوصاف جهان یوتوپیا یا همان جامعۀ آرمانی در مقابل جهان دیستوپیا قرار می‌گیرد. به تصویر کشیدن جهان با شکل و شمایل دنیای دیستوپیایی هشداریست که نویسندگان در آن عاقبت معضلات اجتماعی را به مردم نشان می‌دهند.

 

ویژگی‌های ژانر دیستوپیا:

  • جامعه‌ای که در آن خبری از آزادی نیست، حتی کوچک‌ترین آزادی‌های شخصی. در این جهان حکومت تماماً بر انسان‌ها مسلط است.
  • جامعه‌ای که می‌تواند توسط رایانه‌ها و ربات‌ها اداره و کنترل می‌شود.
  • به تصویر کشیدن سرنگونی امپراتوری‌ها.
  • در این جامعه ابراز احساسات نه تنها معنا ندارد بلکه ممنوع نیز می‌باشد چراکه افراد در این نوع جوامع یکسان هستند.
  • گاهی در این جامعه انسان‌ها خود خوراک دیگر حیوانات و موجودات می‌شوند. بله از آن‌ها به عنوان محصولی خوراکی استفاده می‌شود.
  • گاهی در این جامعه محیط زیست نابود شده و جهان با فاجعه‌ای هسته‌ای به سمت نابودی سوق داده می‌شود.

چند نمونه‌ از رمان‌ها و داستان‌های ژانر دیستوپیا:

  • رمان «مزرعه حیوانات» از «جورج اورول»
  • رمان «دنیای قشنگ نو» از «آلدوس هاکسلی»
  • رمان «ما» از «یوگنی زامیاتین»
  • رمان «۴۵۱ درجه فارنهایت» از« ری بردبری»
  • داستان «وی مثل وندتا» از «آلن مور»
  • رمان «ماشین از کار می‌ایستد» از «ای ام فورستر»
  • رمان «میرا» از «کریستوفر فرانک»
  • رمان «سرگذشت ندیمه» از «مارگارت اتوود»

 

 

ث) رستاخیزی و پسارستاخیزی (Apocalyptic):

زیرژانرهای ادبیات وحشت

ماجراهای پسارستاخیزی از آن‌جایی آغاز می‌شود که فاجعه‌ای جهانی در داستان‌ها رخ داده به طوری که هیچ انسانی بر روی کرۀ زمین وجود نداشته باشد. مگر آن نجات‌یافتگان که داستان‌ها با حضور آن‌ها و کشمکش‌هایشان با جهان نابود‌شدۀ پیش‌رو معنا می‌گیرد.

 

ویژگی‌های ژانر پسارستاخیزی:

  • نابودی تمدن و یا سیاره‌ها. حال چه سیارۀ زمین باشد و چه سیارات دیگر.
  • واقعۀ آخرزمانی در این داستان‌ها ممکن است با تغییرات آب‌وهوایی و یا تغییرات جوی همراه باشد.
  • حضور زامبی‌ها و موجودات این چنینی که سروکله‌شان با نابودی زمین پیدا شده است.
  • در این ژانر ممکن است حضور بیگانه‌ها و موجودات فرازمینی را هم داشته باشیم.
  • چارچوب زمانی در این زیرژانر ممکن است بلافاصله پس از فاجعه باشد. در این داستان‌ها با تمرکز بر  بازماندگان، راهی برای زنده نگه داشتن نژاد بشر و مسائل پیرامون آن پیش می‌رود.
  • داستان‌های پسارستاخیزی غالباً در جهانی غیر تکنولوژیک رخ می‌دهند. هرچند گاهی فناوری‌های پیش‌پاافتاده در آن‌ها حضور دارند.

چند نمونه‌ از رمان‌ها و داستان‌های ژانر پسارستاخیزی:

  • رمان «آخرین نفر» از «مری شلی»
  • رمان « ۱۰۰ نفر» از «کاوس مورگان»
  • رمان «جنگ جهانی z» از «مکس بروکس»
  • رمان «آخرین انسان» از «مارگارت آتوود»
  • رمان «کوری» از «ژوزه ساراماگو»
  • رمان «بلید رانر» از «فیلیپ کی دیک»
  • رمان «خشکسالی» از «جی جی بالارد»
  • سه‌گانۀ «مترو ۲۰۳۳»، «مترو ۲۰۳۴» و «مترو ۲۰۳۵» از «دیمیتری گلوخوف»
  • رمان «جاده» از «کورمک مک کارتی»

 

 

۵) ژانر جنایی، روان‌شناختی، معمایی و کارآگاهی:

زیرژانرهای ادبیات وحشت

ساعت سه صبح امروز، ساکنان محلۀ سن روش، با جیغ‌های متوالی و وحشتناکی که ظاهراً از طبقۀ چهارم ساختمانی در خیابان مورگ به گوش می‌رسید، از خواب پریدند.

در این آپارتمان خانم لسپانای با دخترش دوشیزه کامیل لسپانای زندگی می‌کردند. طبق معمول، متعاقب باز نشدن در و کمی معطلی، درِ ورودی ساختمان با دیلم شکسته شد و هشت الی ده نفر از همسایگان به همراه دو پلیس وارد ساختمان شدند. دیگر صدای جیغ‌ها قطع شده بود، اما وقتی این عده سراسیمه از اولین پلکان بالا می‌رفتند، دو یا چند صدای خشن را از طبقۀ بالا شنیدند که با عصبانیت مشاجره می‌کردند.

به ردیف دوم پلکان که رسیدند، این صداها نیز قطع شد و همه‌چیز در سکوت کامل فرو رفت. افراد پراکنده شدند و هرکس با عجله از اتاقی به اتاقی دیگر سرک کشید. وقتی به اتاق بزرگ در قسمت عقب طبقۀ چهارم رفتند صحنه‌ای دیدند که از وحشت و تعجب درجا میخکوب شدند.

بخشی از داستان «قتل ر خیابان مورگ» از «ادگار آلن پو»

زیرژانرهای ادبیات وحشت

ویژگی‌های رمان‌ها و داستان‌های ژانر جنایی:

  • معمولا راوی در این نوع داستان‌ها سوم‌شخص خواهد بود چراکه نویسنده با به‌کارگیری این راوی می‌تواند به خوبی بر اتقافات افتاده تسلط داشته و به هرقسمت از داستان که میلش کشید، سفر کند.
  • گاهی هم راوی در داستان‌های جنایی اول شخص می‌باشد که البته برای واکاوی افکار درونی شخصیت و بیان قصۀ شخصی او به کار گرفته می‌شود. می‌توانید از این راوی برای بیان افکار آلودۀ جنایتکاران استفاده کنید.
  • آنچه که در این ژانر مهم تلقی می‌شود رمز و راز و معماییست که با به کارگیری تعلیق به‌جا و نشانه‌ها مخاطب را به سمت کشف نهایی سوق می‌دهد.
  • علت و معلول در این ژانر مهم و البته ضروری است. در این ژانر نویسنده حق ندارد کاری را بی‌دلیل انجام دهد در حالی که تکه‌ای از پازل نهایی‌اش نیست.
  • پیچیدگی و درهم‌گره‌خوردگی معماها طیفیست گسترده که می‌تواند با ادغام زیرژانرهای ادبیات جنایی جذاب و البته قابل هضم شود.
  • می‌توان پایان‌بندی این ژانر را با ستفاده از تکنیک شوک رازآلودتر و البته هیجان‌انگیزتر کرد.
  • سلسله اتفافات از پیش تعیین شده و نقشۀ راه برای نوشتن در این ژانر ضروری و مهم است.
  • جز موارد بخصوص در این ژانر خبری از کشف و شهود نیست بلکه همه‌چیز برپایۀ منطق و دودوتا چهارتاست.
  • فضاسازی‌ها در این ژانر همچون دیگر زیرژانرهای وحشت در ادبیات، سیاه و کدر و البته رازآلود است. خیابان‌های گوتیک مه‌آلود که تهش به بندری سیاه و اسکله‌ای خالی ختم می‌شود، می‌تواند برای فضاسازی این سبک جذاب باشد.
  • از درودیوار ژانر جنایی خون می‌چکد و تمام کاراکترها به یک‌دیگر مشکوک‌اند.
  • کلماتی مانند «جسد»، «قتل»، «خون‌وخون‌ریزی»، «قاتل»، «مظنون»، «شک و تردید»، «دلیل و منطق»، «پلیس و کارآگاه و بازرپرس»، «هیجان و وحشت» و… همان کلمات موردعلاقه‌ایست که طرفداران ژانر جنایی به وفور در داستان‌هایشان به کار می‌گیرند.

 

چند نمونه از رمان‌ها و داستان‌های ژانر جنایی:

  • داستان‌های «قتل در خیابان مورگ»، «خمرۀ آمونتیلا»، «نامۀ ربوده شده»، «پیام پیدا شده در یک بطری» از ادگار آلن پو
  • رمان‌های «ملاقات با مرگ»، «جسدی در کتابخانه»، «دختر سوم»، «نخستین پرونده‌های پوآرو»، «ساعت‌ها»، «قتل‌های الفبایی»، «قتل در بین‌النهرین» و… از آگاتا کریتسی

[می‌توانید کتاب‌های موجود و ترجمه شدۀ آگاتا کریستی را از اینجا مشاهده و خریداری کنید.]

  • رمان «قتلگاه» از «لی چایلد»
  • رمان‌های «جاهای تاریک» و «چیزهای تیز» از «گیلین فلین»
  • رمان‌ «سکوت بره‌ها» از «توماس هریس»
  • رمان «آدم برفی» از «یو نسبو»
  • رمان «آنک نام گل» از «اومبرتو اکو»
  • رمان «رودخانۀ میستیک» از «دنیس لیهان»
  • رمان «موکل خطرناک» از «جان گریشام»

به این نکته توجه داشته باشید که مقولۀ ترس طیفیست گسترده که ممکن است چندین ژانر و زیرژانر دیگر را در ادبیات پوشش بدهد. اما من در اینجا سعی کردم تا آنچه که در این زیرژانرها مهم تلقی می‌شد تقدیمتان کنم که بدون‌شک کافی نخواهد بود.

هرچند این مقاله‌ها حاصل تلاش ساعت‌ها و هفته‌هایست که با بررسی سایت‌های معتبر ایرانی و خارجی و البته کتاب‌های مختلف سروسامان یافته‌اند. البته اگر تجربیات خواندن و نوشتن چندین ساله‌ام را در این ژانر نادیده بگیرم.

امیدوارم که از خواندن این سبک مقالات لذت برده و بیشتر و بیشتر با ریزه‌کاری‌های زیرژانرهای ادبیات وحشت آشنا شده باشید.

باعث افتخار من خواهد بود که اگر این مقاله‌ها را با طرفداران این ژانر به اشتراک بگذارید.

 

مقاله‌های مرتبط: «ژانر وحشت در ادبیات-قسمت اول» – «چرا ژانر وحشت؟» – «چطور داستانی در ژانر وحشت بنویسیم؟/مقدمه» – «چطور برای داستان‌های ترسناک خودمان اسم انتخاب کنیم؟» 

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook

ارسال دیدگاه

3 پاسخ

  1. بالاخره قسمت شد و این مقاله رو کامل خوندم.
    محدثه جان درود بر تو. کیف کردم. هیچی به اندازه خوندن همچین مقاله‌ای روح یک علمی-تخیلی خوان رو جلا نمیده.
    بگذریم. در مورد متروها. دمیتری گلوخوفسکی توی ۲۰۳۳ جامعه شناسی و جهان بینیش فوق‌العاده بود. حتی توی ۲۰۳۳ دیدگاه های مذهبی هم نقد میشن. یعنی یک اثر فوق‌العاده عمیق در حد ۱۹۸۴ جورج اورول و شاید هم بالاتر رو شاهد هستیم.
    توی ۲۰۴۳ تکنیک فوق‌العاده نویسندگی به رخ کشیده می‌شه. تعلیق دیوانه‌واری رو وارد رمان می‌کنه. اتفاقات به سرعت پیش می‌رن و تنش فوق‌العاده بالاست.
    در مترو ۲۰۳۵ از اون عمق قبلی‌ها خبری نیست. حتی از تعلیق و سرعت بالای روایت داستان هم خبری نیست. میتونم بگم افت شدید داشته طوری که من رغبت نکردم تمومش کنم. و خیلی توی ذوقم خورد.
    و اما یکی از مهم‌ترین آثار جا مونده بود. داستانی که اثر مهمی بین داستان‌های آخرالزمانی به حساب می‌آد به نام «پیک‌نیک کنار جاده از آرکادی و بروس استروگاتسکی» که فیلم stalker 1979 هم اقتباس شده از اون هست. که پیشنهاد میکنم فیلمش رو ببینی.
    بهر حال ممنون ازت روحم جلا پیدا کرد

    1. به‌به جناب انیس.
      متشکرم بابت پیام خوبت… چقدر انرژی گرفتم…
      باید اعتراف کنم که هرچقدر من زیروبم کتاب‌های گوتیک رو درآوردم و خوندم سراغ کتاب‌های تخیلی و پسارستاخیزی نرفتم. در مقابل تا دلت بخواد فیلم‌هاشو دیدم به‌طوری که دیگه حال تهوع گرفتم از دیدنشون. 😅✌🏻
      البته همین الان دارم کتاب آخرین انسان مارگارت اتوود رو می‌خونم. انصافا معرکست.
      چقدر خوشحالم که شما هم به این ژانر علاقه دارید. امیدوارم بتونم این ژانر رو بیشتر و بیشتر تو ایران جا بندازم و دوستان بیشتری پیدا کنم… به امید اون روز😄
      و باز هم متشکرم بابت کامنتت… باعث دلگرمیه منه😃🙏🏻💫

    2. چقدر خوب بود آفرین بت فقط یه چیزی تو ژانر جنایی معمایی ک گفتی میتونه شهودم باشه ها چون حالت رمز و راز و گاثیک داره خوبه ک خودتم نوشتی در موارد خاص توش هست من رو یاده سریال هانیبال انداخت ک از نظر روانشناسی انگار ک با ویل ارتباط تله پاتی داشت و پیش بینی و فضا و حال و هوای لعنتیش رو خیلی دوسداشتم چون تلفیق هنری روانشناسی و معمایی کارآگاهی بود خ گاد بود از نظر حالت جنایی و قتلم همه چیز تموم بود و وجه علمی پزشکی داشت خلاصه ک مرسی مقاله آموزنده ای بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.