میتوانید پیش از خواندن این داستان، قسمت اول را از اینجا مطالعه کنید. رستاخیز مرگ-قسمت اول «میرویم به سمت جنوب. در کوهستان خاکستری توقف میکنیم. میرویم به ملاقات شیاطین.» این را میگویم و در حالی که لیوان نوشیدنیام را بر روی میز میکوبانم ادامه میدهم: «مفهومه؟ یا منتظر چیز دیگری هستید؟» قورتی دیگر از الکل … ادامه خواندن رستاخیز مرگ-قسمت دوم
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.