ما از مرگ زاده شدهایم
«ما از مرگ زاده شدهایم.» آن روز این را گفت و سپس ناپدید شد. گمان کردم که گمش کردهام. گمشده در لابهلای افکاری که نمیدانم از کجا و چطور ذهنم را پر کردهاند. ذهنی که مدتهاست از کنترل من خارج شده است. بهگمانم چیزی باید در زندگیام تمام شود. باید تمامش کنم. نمیدانم دقیقاً چیست. […]