به داستان ترسناکت چاشنی طنز بیفزا

آری بعد از مدت‌ها به سایت بازگشته‌ام و حالا دارم دربارۀ موضوعی صحبت می‌کنم هیجان‌انگیز و البته مهم. خوب به من گوش بده و کاغذ و قلمت را بردار. می‌خواهم تو را به سفری خیالی ببرم. تصور کن تو نویسنده‌ای هستی که قصد دارد داستان هولناکی نوشته و از پروسۀ نوشتنش لذت کافی را ببرد. […]

مظنون خیابان ۱۳ شمالی

مظنون خیابان ۱۳ شمالی-داستان کوتاه

سلام مِیا[۱]، کِیت[۲]هستم. ظاهراً خونه نبودی و تلفن رفت رو پیغام‌گیر. فکر کنم ۱۲ بار زنگ زدم. لطفاً هر وقت رسیدی خونه با همین شماره تماس بگیر. *** -چی شده باز زنگ زدی؟ -آخ خدایا میا دلم هزار راه رفت. خوبی؟ -دلت هزار راه رفت؟ از کی این‌قدر نسبت به خواهرت کوچیکت احساس ترحم می‌کنی […]