گاهی هم فیلمهای آبکی را با دیدی غیرمنتقدانه ببینید.
فیلم کلبه را یک فانتزی-درام ساده بپندارید و بس درست است که فیلمباز حرفهای و باتجربهای نیستم اما سخت میشود مرا به دیدن فیلم دست جمعی وادار کرد. اما آن روز از خر شیطان پایین آمده و سرانجام بدون هیچ چونوچرایی برای دیدن فیلم چهار زانو نشستم. فیلمی نسبتا قدیمی ساخته سال ۲۰۱۷ آمریکا با […]
آخرین ملاقات
اولین قطرات باران که بر دیوارههای سنگین شهر فرو میریزد خودم را به پیچ چهارم خیابان میرسانم. ابرهای کپهکپه به دنبال سرم تا اواسط سراشیبی خیابان کِش آمدهاند و همچون پنبههایی سفید بر پهنه آسمان کشیده شدهاند. خودم را در لایههایی از لباس پیچاندهام. لباسهای زمینی و انسانی. آنجا در گوشهای از آسمان لکههای سرخی […]
آگهی عجیب
«تا به حال به آگهیهای چسبانده شده بر روی تیرهای چراغ برق نگاه کردی؟ نه نه منظورم آگهیهای تبلیغاتی نیست. آن آگهیهایی را میگویم که حاوی پیامهای دردناک گم شدن آدمهاست.» لحظهای سکوت کرد و بعد از خمیازهای طولانی غرید: «محض رضای خدا کِیت. این چه وقت زنگ زدن است. الان ساعت ۲ نیمه شبه… […]
دقایقی در کنار جناب هدایت
از صبح که مجموعه جدید کتابهای صادق هدایت به دستم رسیده مدام با خودم تکرار میکنم «اگر میتوانستم ببینمش. اگر به آن زمان باز میگشتم و سوال پیچش میکردم. آه محشر میشد دختر.» کتابها را با نالهای کِشدار ورق زده و دانه به دانهشان را میخوانم. خواندشان تقریبا یک ماهی زمان میبرد اما میگذارم که […]
کوتاه درباره فیلم «من به پایان دادن اوضاع فکر میکنم»
دنیای بیزمان کافمن دیدن نام «چارلی کافمن» همان بهانهای بود که موجب شد تا فورا به سراغ این فیلم رفته و با تمام نقدهای تند و تیزش به تماشایش بنشینم. کافن که پیشاز این با ساخت فیلم «درخشش ابدی یک ذهن پاک» دل طرفدارانش را ربوده بود اینبار دست به خلق داستانی زدهاست پیچیده. فیلم […]