خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، شما می‌توانید هرهفته گزارشی از پست‌های سایت و مطالب مهمی که به تازگی نوشته‌ام، دریافت کنید.

جدیدترین مطالب

آرشیو مطالب

دسته بندی

گاهی هم فیلم‌های آبکی را با دیدی غیرمنتقدانه ببینید.

فیلم کلبه را یک فانتزی-درام ساده بپندارید و بس

درست است که فیلم‌باز حرفه‎‌ای و باتجربه‌ای نیستم اما سخت می‌شود مرا به دیدن فیلم دست جمعی وادار کرد. اما آن روز از خر شیطان پایین آمده و سرانجام بدون هیچ چون‌وچرایی برای دیدن فیلم چهار زانو نشستم. فیلمی نسبتا قدیمی ساخته سال ۲۰۱۷ آمریکا با مضمون فلسفی که خواهرجان حسابی ازش تعریف کرده بود. دل را به دریا زده و برای دیدنش آماده شدم. اسمش کلبه بود. در تیترازش گفته بود که روایت فیلم فانتزی بوده و داستانش غیر واقعی. هرچند در کنارش متذکر شده بود که می‌تواند حقیقی نیز باشد. باید اعتراف کنم فیلم هیچ‌گونه خلاقیتی در هیچ خط داستانی کسل‌کننده‌اش ندارد.

the shack-2

راستش قرار نیست با دیدن این فیلم بر تجربیات سینمایی شما افزوده شود و یا ایده‌نابی به دنیای نویسندگی‌تان. پس سخت نگیرید و از نقد کوبنده این فیلم دست بردارید. تنها از دیدنش لذت ببرید و چایتان را هورت بکشید. نه به عنوان نویسنده و یا فیلم‌باز و منتقد، بلکه به عنوان انسانی معمولی که ساعتی را به دیدن فیلمی معمولی پناه آورده است. البته که تهش چنان به نتایج خوبی خواهید رسید که از خوشحالی جفتک‌پرانی خواهید کرد.

 

معرفی کوتاه این روایت تکراری اما معنادار

فیلم خانواده خوشحال و سرحالی را نشان می‌دهد که پدر خانواده با نقش‌آفرینی سم ورثینگتون زندگی بی‌دردسر و رنگارنگی را می‌گذراند. مکنزی یا همان پدر خانوداه مردیست مسیحی مذهبی که برخلاف زندگی پدرش‌، هیچ کم‌وکاستی‌ای در مسئولیت‌های پدرانه‌اش نگذاشته است. او به خوبی فرزندانش را می‌شناسد و برای هر سه‌شان وقت می‌گذارد. همسرش را با عشق دوست دارد و زندگی‌اش از هر لحاظی گل و بلبل است. او دلش را به خدا قرص کرده و از هیچ چالشی وحشت ندارد.

اما هیجان ماجرا از جایی آغاز می‌شود که میسی، دختر کوچک خانواده در کمپ گم شده و سرانجام ناپید می‌شود. و حالا این مک است که می‌بایست خودش را به خانواده‌اش اثبات کند. او به دنبال میسی رفته و تمام آن منطقه را زیر و رو می‌کند. اما میسی نیست که نیست. آب شده ‌است و رفته است در زمین. اما همانکه لباس خونی و لکه‌های سرخ خشک شده بر کف کلبه متروکه را  می‌بینیم دلمان ریش شده و روحمان فریاد می‌کشد. میسی کوچک به قتل رسیده است.

 

مواظب باشید، کلیشه‌باران خواهید شد

مکنزی پس از از سر گذراندن سوگواری‌هایش در یک روز برفی و دلگیر زمستانی نامه‌ای در صندوق پستی خودش می‌یابد بی‌نام و نشان. او هرچه اطراف را برای یافتن صاحبش می‌گردد هیچ رد پایی نمی‌بیند. انگار که آن نامه از آسمان آمده باشد و نشسته باشد وسط زندگی‌اش. هرچند امضای خدا پایش افتاده است. خب چند لیوان آب خنک بخورید که قرار است کلیشه باران بشوید. می‌دانم که حسابی کفرتان در می‌آید اما متذکر شدم که شما الان یک منتقد سینمایی نیستید. فیلم آنقدر با ارزش هست که این‌بار به دور از چهارچوب‌های منتقدانه به تماشای آن بنشینید.

the shack-5

پس آن نامه خدا را جدی بگیرید و به مک حق بدهید که برود به سراغ خدایش. او وسایلش را جمع کرده و به همان کلبه رهسپار می‌شود. جاده برفی است و لحظات یخ‌زده. انگار که تمام تصاویر سرگردانی مک را به تصویر. مک که به کلبه می‌رسد حیران و وحشت‌زده خاطرات تلخش آن روزها را به یاد می‌آورد. اما خشم تمام تنش را می‌بلعد و روحش را خراش می‌دهد. به دیوارهای یخ زده ناسزا گفته و خودش را بر کف سرد آن کلبه پهن می‌کند. وقتی از خواب می‌پرد که دیگر همه‌چیز تغییر کرده است. تغییری درونی. مگر غیر از آن است که همه‌چیز در درون ماست؟ هان؟

مک خسته و درمانده از جایش می‌پرد. در جنگل سراسر برفی به راه می‌افتد و درمیان خواب و خیال مردی را می‌بیند چوب به دست. فورا اسلحه کوچکی را که در جیبش پناه کرده بیرون کشیده و به سمت او نشانه می‌رود. انگار که قاتل دخترش را پیدا کرده باشد. مرد با آرامشی غیر منتظره به او می‌گوید که مک بیا خودت را گرم کن. مک که حسابی کفری و متعجب شده است ناچارا به دنبال او راه می‌افتد. طولی نمی‌کشد که جنگل بی‌روح برفی به بهشتی سرسبز بدل می‌شود. فاصله این تغییر تنها یک قدم است. اگر از من بپرسید معنای این سکانس چیست، بی‌درنگ خواهم گفت که آنجا بهشت نیست، ابداً آنجا ذهن پاکی است که در درون همه‌ما جا خوش کرده. بهشت درون ذهن ماست.

the shack-4

فانتزی پر رنگ و لعاب

مک وارد محدوده الهی شده و خودش را به دست سرنوشت می‌سپارد. او پس از طی کردن مسیری طولانی والبته سرسبز که رنگ‌وبوی زندگی پریان را دارد به کلبه‌ای می‌رسد رنگارنگ. آن منظره لعنتی به قصه‌های فانتزی دوران نوجوانی‌مان شباهت دارد و بس. سراسر سبز است و با باریکه‌های طلایی‌رنگ آفتاب در هرگوشه‌ای تزیین شده است. او سرانجام پاپا یا همان خدا را می‌بیند. در کالبد انسانی معمولی که در نقش مادری دلسوز نمایان شده است. در کنار این مادر دلسوز دختری بالغ و پسری بزرگ‌سال زندگی می‌کند. آنها به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کرده و تمام کارهای آدمیان را زیر نظر دارند.

آنها خوب می‌دانند که مکنزی به دعوتشان پاسخ خواهد داد و سرانجام به دیدنشان خواهد آمد. و حالا نوبت مک است که سوال‌های بی‌جوابش را از خدا بپرسد. اما آنقدر خشم و کینه از آن قاتل در ذهن حک شده که توانایی دیدن روشنایی را ندارد. خدا سعی دارد تا او را از حقیقت آگاه سازد پس به روش‌های مختلفی سوال‌هایش را جواب داده تا مک را متوجه کند.

the shack-3

معنا را بچسب

مهم نیست که فیلم چطور تمام خواهد شد یا به کجا ختم می‌شود. اصلا می‌توانید فیلم را تا نیمه ببینید و یا به امان خدا رهایش کنید و بروید پی زندگی‌تان. و بگذارید افکار درهم برهم و آشفته‌تان همانطور موریانه‌وار مغزتان را بجود. مگر غیر از آن است که تا به جاده خاکی در زندگی می‌رسیم کم آورده و به همان افکار درهم برهم خواهیم آورد؟ راستش بیداری درد دارد. بازگشت به همان مسیر اصلی درد دارد. دردش مواجه شدن با تمام سیاهی‌های تلنبار شده در پس ذهن خودمان است.

اصلا اگر به دنبال جواب سوال‌هایتان هستید به تماشای ادامه فیلم بنشینید. نمی‌توانید بر فیلم برچسب‌ بزنید و زیر بار نقد آن را له کنید. فیلم به اجبار شما را با خود همراه نمی‌کند. پیامش را با سیلی بر صورتتان نمی‌کوبد. به شما اختیار تام می‌دهد که خودتان انتخاب کنید. درست همان کاری که زندگی با ما خواهد کرد. حق انتخاب. راستش از این فیلم می‌شود پیام‌های اساسی‌ای را استخراج کرد. پیام‌هایی که در لابه‌لای زندگی روزمره‌مان گم و یا حتی رها شده‌اند. همان‌پیام‌هایی که ما را از جاده خاکی به مسیر اصلی باز می‌گرداند.

و من دوباره به همان پیام رسیدم. رنج عنصر پایدار جهان است اما امید تا ابد برایت باقی خواهد ماند. رنج‌ها تکه‌هایی از جهان هستند. تکه‌‌هایی انکارناپذیر از سیاهی این جهان. اما نور درون ماست. درون خودمان. و خدایی که تماما نور است. و مابقی پیام‌ها؟ آنها را برای خودتان باقی می‌گذارم تا پس از دیدن فیلم کشفشان کنید.

 

نقد و بررسی فیلم «من به پایان دادن اوضاع فکر می‌کنم» را از اینجا بخوانید

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.