خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، شما می‌توانید هرهفته گزارشی از پست‌های سایت و مطالب مهمی که به تازگی نوشته‌ام، دریافت کنید.

جدیدترین مطالب

آرشیو مطالب

دسته بندی

آرشیو

گاهی فراق عشق شیرین است و سازنده!

تابه‌حال به آن فکر کرده‌اید که واژه‌ی انتزاعی عشق به چه معناست؟ تابه‌حال دغدغه‌تان عشق و عاشقی شده است؟ آن‌قدر که شب‌ و روز درلابه‌لای کتاب‌ها و طرزفکرهای گوناگون معنای این واژه را جست‌وجو کنید؟ و یا در فکر خلق معنای جدیدی از عشق در

ادامه مطلب »

صحبت با خود در مسیر نوشتن

کلمه‌ی Self talk به گوش‌تان خورده؟ تابه‌حال این واژه را شنیده‌اید؟ اگر خودتان را نویسنده‌ای خلاق می‌پندارید، بعید می‌دانم که در خلوت خودتان خودتان را گیرآورده و با خودتان صحبت نکرده باشید. مثلاً آنکه هی من دیدی باز هم گند زدی؟ و یا اینکه دیدی

ادامه مطلب »

اگر دنیا تمام شود‌‌‌…

به‌محض آنکه این تیتر را در بالای صفحه‌ی خالی می‌نویسم زمزمه‌وار با خودم می‌گویم: «اگه یک روزی کشورهای مختلف بیفتن به جون هم و دنیا درگیر جنگ بی‌سابقه‌ای بشه، ا‌گه آدم‌ها کتاب‌ها رو بسوزونن و نویسنده‌ها رو زندانی کنن، من هنوز هم می‌خوام یک نویسنده

ادامه مطلب »

نفرینِ عمارتِ خانوادگی

راستش روزهاست که به‌ دیوارهای سیاه و دودگرفته‌ی این عمارت زل زده‌ام درحالی که بیماری‌ام رفته‌رفته اوج می‌گیرد. اما دیگر نه نوری از پشت آن شیشه‌های کوفتی به داخل می‌ریزد و نه امیدی به ورودشان دارم. روز‌هاست که دیگر خبری از آن زن خوش‌سیما و

ادامه مطلب »

طلسمِ سوگواری نابهنگام

گمان می‌کردند که ملکه‌ی شیاطین پس از آن نبرد سخت و از دست‌دادن تنها معشوقه‌اش بی‌دفاع شده‌است. آن‌قدر بی‌دفاع که وقت حمله فرارسیده. وقت فتح‌کردن سرزمینی که ملکه قرن‌ها از عمر نامیرایش را پای آبادکردن آن گذاشته است تا جانی دوباره بگیرد. اما پادشاه انسان‌ها

ادامه مطلب »

گاهی فرار به آن مبارزۀ سخت می‌چربد!

دیشب با حالی افتضاح و اشک‌های فراوانی به خواب رفتم. اما نه خوابم نمی‌برد. درست از همان ساعت ۲ نیمه‌شب که خود را مجبور کردم چشمانم را ببندم، افکاری مخرب به سمتم هجوم آورد. نمی‌توانستم جلویشان را بگیرم چون قصد داشتم به صدایشان گوش بدهم.

ادامه مطلب »

«خودت بودن» را زندگی کن؛ آدم نچسب زیاد است!

نمی‌دانم این تجربه‌ را داشته‌اید که به تور آدم‌های نچسب بیفتید یا نه. آدم‌هایی که فقط زندگی را با معیارهای کج‌ومعوج خودشان می‌سنجند. این بزرگواران عقاید و باورهای شخصی‌شان را آیه‌های حقیقی کتاب مقدس می‌دانند و معتقدند باید هرطور که شده عقاید شخصی‌شان را در

ادامه مطلب »

رهایی از «خستگی‌های تصمیم‌گیری»

نمی‌دانم اسم این خستگی‌ها را «خستگی تصمیم‌گیری» بگذارم یا چه. اما به گمانم با این کار تنها خودم را توجیه کرده و درنهایت به همان زندگی پیشین و برنامه‌ریزی‌های ناقص باز می‌گردم. اما فکر آنکه نکنه جدی‌جدی آن خستگی امانم را بریده باشد عصبانی و

ادامه مطلب »

شاید این زجرکشیدن‌ها بهای بیداری‌هایم باشد…

این زل‌زدن‌های بی‌جهت به در‌ودیوار درتلاش تقلای پی‌درپی‌ای است برای نخوابیدن. چشم‌هایم مدام روی هم می‌رود و استخوان‌های از درد و خستگی تیر می‌کشد اما هنوز برای بیدار ماندن تقلا می‌کنم. تقلایی خودخواسته که ماه‌هاست به دامش افتاده‌ام. شک ندارم که سرانجام این خستگی مرا

ادامه مطلب »

اگر بگویم در میدان نبرد هیچ قطعیتی وجود ندارد آیا باز هم می‌جنگی؟

نمی‌دانم از پسش بر می‌آیم تا برایتان تعریف کنم یا نه. اما خودم را اجبار می‌کنم تا دقایقی را پشت سیستم بشینم و بی‌وقفه کلمات را تایپ کنم. صفحۀ خالی ورد از پشت عدسی‌های کثیف و پر از لک عینک به من نیشخند می‌زند درحالی

ادامه مطلب »