چطور نوشتن را به لیست کارهای روزانه‌مان بیفزاییم؟

عادت‌سازی در نویسندگی

این تنبلی اغواگر، این خستگی مفرط، این سرزنش‌هایی که هرگز ما را به جایی نمی‌رسانند، همه و همه حاصل همان اهمال‌کاری‌هایی است که از یک سمت به عدم شکل‌گیری عادت‌ها ختم شده و از یک طرف دیگر به ناآگاهی‌مان به وضعیت پیش‌رو. دست‌آخر آن‌قدر نوشتن را به تأخیر می‌اندازیم که نه پیشرفتی داریم و نه […]

به عنوان یک نویسنده عاشق مخاطبت باش.

این‌ها را خطاب به خودم می‌گویم خواستی تو هم گوش کن: با مخاطبتت ارتباط بگیر: خودت را به حماقت نزن بچه، تا با مخاطبانت ارتباط نگرفتی رهایشان نکن. دقایقی وقت بگذار و چند خطی از خودت بنویس. آن‌وقت کمی به صفحۀ سایتت رنگ‌ولعاب بده و در سایت آپلود کن. خب اینکه شد «دربارۀ من» سایت؟ […]

کلاغ بی‌سر-فصل اول

کلاغ بی‌سر

یکم-کانر موسیقی‌هایی که می‌توانید در حین خواندن این فصل گوش کنید: (Salem’s Heir-Peter Gundry) (Heart of Darkness) دکمۀ آسانسور را که می‌فشارم جهان در سکوتی دلخراش فرو می‌رود. انگار که دوباره به همان گرداب توهمات کشیده شده باشم و کِیت[۱] در مرکز آن ایستاده است. رویم را از جمعیتی که حالا در اتاقک آسانسور جای […]

تماس با من

در صورتی که در خصوص مقالات، داستان‌ها و یا سایر محتوای سایت سؤالی داری، لطفاً در پست مربوطه از قسمت نظرات، نظر خودت رو برای من ارسال کن. من حتماً به نظرت پاسخ خواهم داد. اما در صورتی که پیشنهاد و یا انتقادی داری، می‌تونی از طریق ایمیل‌ زیر با من در ارتباط باشی. راستی […]

حرف مردم را بچسبم یا نه؟

خودم را به پادکست جافکری می‌سپارم و اپیزود «حرف مردم» را پلی می‌کنم. همانی بود که می‌خواستم‌. همانی بود که انتظارش را داشتم. دلچسب و پر از حرف. راستش آن لحظات که مهمان برنامه خطاب به مجری می‌گوید: «حاضری برای کدام سلیقه و انتخاب بهایی هنگفت بپردازی؟» بدجور به جانم نشست. پادکست را متوقف کردم […]

عدم تمرکز به فنایت می‌دهد!

همچون عذاب‌ وجدانی دردناک. انگار که بندبند وجودت درد بگیرد و استخوان‌هایت تیر بکشد. انگار که خسته بشوی. یک خستگی روحی طولانی مدت. انگار که خواستار تعطیلات بی‌پایان باشی. دست‌آخر آه می‌کشی و به برنامه‌های پیش‌رویت می‌نگری. کدام نقطه؟ در کدامین نقطه اشتباه کرده‌ای؟ کجای آن استراتژی مادرمُرده‌ات ایراد داشته؟ کدام از آن‌ها می‌لنگید؟ هیچ‌کدام. […]

اگر نوشته‌هایت تکراری شده، این پست را بخوان.

گمان می‌کنم که پست‌هایم تکراری شده است. آن‌قدر تکراری و خسته‌کننده که تقریباً رغبتم را برای نوشتن محتوا‌ها از دست داده‌ام. انگار که به همه‌شان یک چاشنی مشترک زده و بعد کمی رنگ‌ولعاب الکی تحویل‌تان می‌دهم. هفته‌هاست که از این مرض کوفتی رنج می‌‌برم و استخوان‌هایم به درد آمده است. انگار که بخواهم تمام محتواهایم […]

شیوۀ واکنش‌ آدمیزادها

«کریستوفر همیلتون» در کتاب «چگونه رنج بکشیم» می‌گوید: اصلاً منطقی نیست که یک مادۀ شیمایی را به دلیل نوع واکنشش با ماده‌ای دیگر سرزنش کنیم؛ این ماده فقط دارد کاری را می‌کند که در ذاتش است. اگر انسان‌ها را هم با این دید ببینیم، شاید بتوانیم بهتر یاد بگیریم که همان‌طور که هستند قبول‌شان کنیم […]