خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، شما می‌توانید هرهفته گزارشی از پست‌های سایت و مطالب مهمی که به تازگی نوشته‌ام، دریافت کنید.

جدیدترین مطالب

آرشیو مطالب

دسته بندی

مرضِ بیشتر خواهی

مراقب پذیرش رؤیاها و اهداف جدید باشید که ممکن است به موافقیت و خوشحالی‌ای که قبلاً برای خودتان ساخته‌اید آسیب برسانند.

 این پاراگراف را می‌خوانم و ناخواسته نویسنده را به باد ناسزا می‌گیرم. دارد مرا دست می‌اندازد دیگر؟ ها؟ داری مرا مسخره می‌کنی رفیق؟ هرچه تا الان از آن کتاب‌های زرد خودیاری خوانده بودم آدمیزاد را به بیشتر خواهی و بیشتر خواهی دعوت می‌کرد، اما تو… تو حرفت چیست؟

می‌خندم و عینک را بر روی بینی‌ام جابه‌جا می‌کنم. می‌دانم مشکل کار کجاست.

نویسنده در ادامۀ حرفش می‌گوید:

به قول معروف، مواظب آرزوهایی که می‌کنید باشید، چراکه ممکن است به زودی به آن‌ها برسید، زندگی چک‌لیست نیست. کوه نیست که بخواهید فتحش کنید. بازی گلف یا تبلیغ آب‌جو یا هر تشبیه مسخرۀ دیگری نیست.

بر روی صندلی جابه‌جا می‌شوم. عصبانی‌ام. می‌روم و در آشپزخانه قدمی می‌زنم. لیوانی آب خنک می‌خورم. خودم را باد می‌زنم و مدام به درودیوار پوزخندهای بی‌مزه تحویل می‌دهم. آن‌وقت خودم را بر روی صندلی پرتاب می‌کنم. نشانگر کتاب را که حالا از لابه‌لای صفحاتش بیرون افتاده برمی‌دارم و به جملات پایانی زل می‌زنم:

زندگی نوعی اقتصاد است؛ جایی که هرچیزی باید با چیزی دیگر معامله شود و ارزش همه‌چیز با میزان توجه و تلاش‌تان بالا و پایین می‌رود.

در آن اتقصاد، هریک باید درنهایت آن‌چه را می‌خواهید براساس آن‌چه به آن ارزش می‌نهید انتخاب کنید و اگر مراقب ارزش‌های خود نباشد، اگر حاضرید چیزی را فقط محض کمی دوپامین بیش‌تر مبادله کنید، پس احتمالاً همه‌چیز را به فنا خواهید داد.

 این را می‌خوانم و فولدر آهنگ‌های حماسی‌ام را پلی می‌کنم. در مقابل کتاب‌ها فریاد می‌زنم: «مرضِ بیشتر خواهی» و پس از ژست‌گرفتن می‌نالم: «البته که این اسم را از نام خود مقاله کِش رفته‌ام!»

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.