کییرکهگور میگوید:
من جرئت تردید کردن دارم، این را نیک باور دارم، من جرئت گستاخی دارم، من جرئت انکار همه چیز را دارم اما جرئت ندارم چیزی را بشناسم یا تصاحبش کنم، بگیرم و نگاه دارم.
نمیدانم چرا اما این روزها مدام پادکست «رواق» را گوش میدهم. پادکستی که از جهانبینی اگزیستانسیالیسم صحبت میکند. هرچند نه دفتری برای نوشتن نکاتش برداشتهام و نه چیزی را یادداشت میکنم. انگار که بخواهم مفاهیمش را با ناخودآگاهم هضم میکنم. میدانم که از نگاه اگزیستانسیالیستی دسترسی به ناخوداگاه تقریباً غیرممکن خواهد بود اما برایم جالب است. انگار که این جهانبینی را پیشتر زندگی کرده بودم، فقط نمیدانستمش.
از کییرکهگور جملاتی آوردم چراکه او یک اگزیستانسیالیست خداوحور است. و این دلم را گرم میکند که فلسفۀ اگزیستانسیالیسم میتواند اینقدر انعطافپذیر و شیرین باشد.
به گفتۀ اروین یالوم در کتاب «روانشناسی اگزیستانسیال» ۴ اصل در شکلگیری این جهانبینی موثر است. او این چهار اصل را «مرگ»، «آزادی»، «تنهایی» و البته «پوچی» میپندارد.
راستش هنوز طنین صدای راوی را در گوشهایم میشنوم وقتی مرگ را مهمترین اصل این جهانبینی میپندارد. انگار که جواب هزاران سوالم را داده باشد. جوابی که همیشه در داستانهایم بیپاسخ میماند.
[میتوانید کتاب ترس و لرز کییرکهگور را از اینجا بخوانید.]
[میتوانید کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال اروین یالوم را از اینجا بخوانید.]
[همچنین میتوانید پادکست «رواق» را از اپلیکیشن «کستباکس» در انروید و یا از اینجا گوش بدهید.]