خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، شما می‌توانید هرهفته گزارشی از پست‌های سایت و مطالب مهمی که به تازگی نوشته‌ام، دریافت کنید.

جدیدترین مطالب

آرشیو مطالب

دسته بندی

رنگ چطور بر داستان «بوف کور» اثر گذاشته است؟

رنگ‌شناسی داستان بوف کور

راستش چند وقت پیش به این فکر می‌کردم که چرا بعضی از آثار و کتب داستانی را از لحاظ رنگ‌شناسی واکاوی نکنم. آثار فاخر ادبی که بدون‌شک لایه‌های تودرتویی از تفسیر دارند و البته جای بحث بسیار. پس دست جنباندم و کتاب‌های مرجعم را بر روی میز پهن کردم، دانه‌ به دانه‌شان را ورق زدم و چندین مقاله از سایت‌های دانشگاهی خواندم. آن‌وقت پس از یافتن طرح اولیۀ این مقاله، نوشتن را آغاز کردم. آنچه که در اینجا می‌خوانید مقاله‌ای است مختصر و کوتاه در بابت رنگ‌شناسی داستان «بوف کور».

اما واجب دانستم که با توجه به آموخته‌هایم در زمینۀ مبانی رنگ‌شناسی کمی این مبحث را بررسی کرده و شما را با این دانش شیرین و دلچسب آشنا کنم. پس با من همراه باشید تا در ابتدا با نگاهی به چیستی مفاهیم رنگ‌شناسی این مبحث را آغاز کرده و سپس به بررسی کتاب «بوف کور» «صادق هدایت» و رنگ‌شناسی‌اش بپردازیم.

اگر بوف کور را هنوز نخوانده‌اید توصیه می‌کنم از اینجا به صورت رایگان کتاب را دانلود کرده و مطالعه کنید.

[دانلود رایگان کتاب بوف کور از طاقچه]

«یوهان ولف گانگ گوته» که خود مؤلف کتاب «تئوری رنگ‌ها» می‌باشد، معتقد است:

در تمامی اشکال و ارتباطات غیرکلامی رنگ یکی از سریع‌ترین روش‌های انتقال پیام‌ها و معانی می‌باشد. از آنجا که رنگ‌ها تماماً با احساسات آدمی رابطه‌ای مستقیم دارند علاوه‌بر تحریک کردن آن، موجب ایجاد احساساتی انتزاعی و یا حتی قابل لمس نیز در ذهن می‌شوند. احساساتی که درنهایت به زیبایی‌شناسی رنگ‌ها ختم می‌شود.

گوته با درک این ویژگی‌های رنگ از جمله پیشگامان رنگ‌شناسی شناخته شده‌است. او رنگ را جزئی جداناشدنی از انسان‌شناسی می‌دانست و آن را بازتابندۀ روح آدمی می‌پنداشت. بله گوته به‌هیچ‌عنوان شناخت رنگ‌ها را از طریق بررسی طیف طول موج آن‌ها منطقی نمی‌دانست.

پس با این اوصاف رنگ‌ها بر اساس تأثیری که بر مخاطب می‌گذارند درک خواهند شد. هرچند این تأثیر خود دست‌خوش تغییراتی می‌باشد و نمی‌توان برای آن جوابی صددرصد قطعی داد. آنچه که مهم تلقی می‌شود وجه شباهت‌ها و البته نظریه‌های بیان‌شدۀ تجربی می‌باشند.

به‌جز شناخت ماهیت کلی رنگ‌ها و تاثیرات مستقیم روانی آن‌ها عوامل دیگری همچون سنت‌ها، باورهای یک کشور و منطقه، و یا حتی خاطرات شخصی یک فرد می‌تواند بر کیفیت درک رنگ‌ها اثر بگذارد.

در مقابل عواملی همچون نمادشناسی در داستان و البته موقعیت قرارگیری واژگان هم‌معنی نیز می‌تواند عواملی باشد که به صورت غیرمستقیم در ماهیت رنگ‌شناسی موثر است.

 

پیش از آغاز واکاوی رنگ‌شناسی در داستان «بوف کور» ضروریست که با ساختار کلی «بوف کور» آشنا شویم:

رنگ‌شناسی داستان بوف کور

دکتر «سیروس شمیسا» در کتاب «داستان یک روح» ساختار بوف کور را برپایۀ سه مسئلۀ تکرار، تضاد و وحدت بیان کرده است.

وحدت هدف آرمانی نویسنده است که نوشته نشده است اما به وسیلۀ خواننده خوانده و فهمیده می‌شود. در اینجا تضاد را هم در توصیف زن اثیری و لکاته می‌بینیم و هم در مقایسۀ آن دو.

علاوه‌بر این بوف کور پر از صفات و ترکیبات متضادنما (پارادوکسی) است و از همه چشم‌گیرتر تضاد فضای بخش اول بوف کور با بخش دوم است. فضای بخش اول روحانی است_همان که در ادبیات سنتی ما هم هست_و فضای بخش دوم اهریمنی و زمینی است.

و به یاد داشته باشیم که تکرار در بوف کور در مقام تاکید آمده است.

 

حال می‌توان رنگ‌شناسی در یک داستان را بر اساس کیفیت درک آن‌ها در این دو دسته خلاصه کرد:

رنگ‌شناسی داستان بوف کور

۱) دریافت کیفیت رنگ‌ها به صورت مستقیم:

مخاطب فوراً و بدون هیچ واسطه‌ای رنگ را با همان دانشی که در رنگ‌شناسی موجود است تطبیق داده و این‌گونه کیفیت آن را می‌سنجد. در این روش درک کیفیت رنگ‌ها بر اساس معیاری جز مبانی همگانی رنگ‌شناسی نخواهد بود.

 

پس با نگاهی مختصر به سراغ مبانی پایۀ رنگ‌شناسی می‌روم:

‏به طور کلی تمامی رنگ‌­های موجود از سه رنگ اصلی قرمز، آبی و زرد تشکیل می­‌شوند و از ترکیب دوبه‌دوی این سه رنگ اصلی رنگ­‌های جدید شکل می‌گیرند. در ادامه و به همین ترتیب از ترکیب دوبه‌دوی رنگ­‌های جدید و اصلی چرخۀ رنگ­ ۱۲ عددی بوجود می­‌آید. این ۱۲ رنگ را براساس تأثیراتی که بر ذهن مخاطب می­‌گذارند به دو گروه رنگ‌­های سرد و گرم تقسیم می­‌کنند.

رنگ‌شناسی داستان بوف کور

رنگ­‌های سرد شامل: آبی، سبز، بنفش و رنگ­‌های مابین آن‌ها و کنار این سه و رنگ­‌های گرم شامل: زرد، قرمز و نارنجی و مجدد رنگ­‌های مابین و رنگ­‌های کناری آن‌ها می­‌باشند.

همان‌طور که کارشناسان رنگ‌شناسی می‌گویند ­­­­­­­­­­­­­­­وظیفۀ رنگ­‌های سرد القای حس آرامش و پاکی، هدایت احساسات و عواطف، غرق شدن در هستی و عرفان می‌باشد. پس بدون‌شک آبی لطیف­‌ترین و آرام‌­ترین رنگ سرد محسوب می­‌شود. و در مقابل رنگ­‌های گرم القاکنندۀ انرژی، جنب‌وجوش، تحرک و سرزندگی می‌باشد که در رأس آن­ها قرمز قد علم کرده است.

 

با این تصور به‌محض آنکه رنگ‌ها را در میان واژگان یک داستان ببینیم می‌توانیم به‌صورت مستقیم و ناخودآگاه فضای آن داستان را در ذهنمان تصویرسازی کنیم.

البته که رنگ‌ها به‌هنگام هم‌نشینی با سفید و سیاه از کیفیت متفاوتی برخودار خواهند بود که خود نکته‌ای مهم و البته فرعی می‌باشد. پس توجه داشته باشید که رنگ‌ها در کنار کدام یک از این دو و یا در کدام فضاسازی داستانی نمایان شده‌اند.

بدون‌شک داستان سورئال و البته حزن‌انگیز «بوف کور» با بالاترین درصد استفاده از رنگ سیاه به خوبی گویای این کیفیت دریافتی خواهد بود.

به تعداد دفعات تکرار رنگ‌ها در این داستان توجه کنید:

سیاه زرد طلایی سفید کبود قرمز و سرخ خاکستری و طوسی ارغوانی بنفش آبی فیروزه‌ای
۴۵ ۱۵ ۱۴ ۱۳ ۷ ۷ ۲ ۱ ۱

 

رنگ سیاه: رنگ سیاه: سیاه رنگیست با وزنی سنگین که از اجتماع تمام رنگ‌های موجود در چرخۀ رنگی پدید می‌آید.

این رنگ می‌تواند یادآور: قدرت، ظرافت، رمزوراز و البته ثروت باشد. هرچند در بوف کور باتوجه به درون‌مایۀ داستانی از جنبه‌های تاریک و غم‌آلودش استفاده شده است.

سیاه در بوف کور در قالب غم، اندوه، یاس و ناامیدی، بدبینی، نفی زندگی و ترس آمده است.

در این رمان ما شاهد نقش‌آفرینی انسان رنجوری هستیم که در تمام مدت درحال شکنجه دیدن و شکنجه دادن افرادی است که همگی جزئی از خود او هستند؛ انسانی که در تاریکی و افکار سیاه دست و پا می‌زند.

راوی بارها و بارها فروپاشیدگی در داستان را تجربه می‌کند که درنهایت موجب نفی زندگی می‌شود.

 

«پستو را پس زدم و نگاه کردم، دیوار سیاه تاریک مانند همان تاریکی که سرتاسر زندگی مرا فرا گرفته است.» (هدایت، ۱۳۸۳: ۱۸)

 

رنگ زرد: زرد یکی از رنگ‌های اصلی و گرم چرخۀ رنگی است. زرد یادآور خوش‌بینی، شادی، نشاط و البته دانش است. لازم به‌ ذکر است که این رنگ روشن‌ترین رنگ موجود در چرخه می‌باشد.

رنگ طلایی به دلیل نزدیکی به زرد تقریباً همین معانی را نیز در بر می‌گیرد. و درنهایت مفاهیمی چون آرامش، امید، نشاط و وسعت آگاهی را نیز نشان می‌دهد.

دو زنبور طلایی در بوف کور نماد ازدواج جادویی است.

«دو مگس زنبور طلایی دور او، جلوی روشنایی شمع پرواز می‌کردند.» (هدایت، ۱۳۸۳: ۳۱)

 

البته که این رنگ می‌تواند معنای منفی نیز داشته باشد. معناهایی همچون: خیانت، بی‌ایمانی، ترس و حرص.

هدایت در قسمتی دیگر از بوف کور معنای منفی رنگ زرد را به خوبی بیان کرده است:

«عبای زرو پاره‌ای روی دوشش بود و سر و رویش را با شال گردن پیچیده بود.» (هدایت، ۱۳۸۳: ۱۴)

این توصیف برای کاراکتر منفور پیرمرد قوز‌کردۀ خنزرپنزری آمده است که گویا شباهتی مضحک با خود راوی دارد.

 

 

سفید: سفید رنگیست خنثی که البته در آن چرخۀ رنگ حضور ندارد. سفید می‌تواند نماد کمال، بی‌گناهی، پاکیزگی، برابری، سادگی و شروع جدید باشد.

پس از رنگ‌های سیاه و طلایی، سفید پرتکرارترین رنگ در داستان بوف کور است. در این داستان سفید به معنای آزادی و رهایی می‎‌باشد.

زمانی که نقاش (راوی) تصمیم می‌گیرد که دیگر به همسر لکاته خود فکر نکند، حال‌اش بهتر می‌شود و با ترک خانه، محیط اطراف را این‌گونه می‌بیند:

«کوچه‌ها بین دیوارهای کهنه سفید کرده، ممتد می‌شدند.» (هدایت، ۱۳۸۳: ۷۱)

 

رنگ کبود یا همان سیاه-آبی: این رنگ یکی از منفوترین رنگ‌ها در میان اعراب بوده است. در فرهنگ اسلامی سیاه-آبی یا همان کبود نشان‌دهندۀ ریاضت و سوگواری می‌باشد.

باآنکه گل نیلوفر نماد حیات و جاودانگیست اما هدایت آن را با معنایی متضاد مانند مرگ و یا حتی سمبل عشق به داستان خود افزوده است.

«اول به خیالم رسید او را در اتاق خودم چال کنم؛ بعد فکر کردم او را ببرم بیرون و در جابی بیندازم؛ در چاهی که در آن گل‌های نیلوفر کبود روییده باشد.» (هدایت، ۱۳۸۳: ۳۱)

 

رنگ قرمز: قرمز از آن دست رنگ‌های گرمیست که بیشترین کشش و جذب را دارد. قرمز نماد انرژی، جنگ، خطر، قدرت، عزت و بزرگی، میل و اشتیاق و عشق می‌باشد.

در بوف کور قرمز نماد زندگی و تولد دوباره است.

کاراکتر دختر اثیری را به یا آوردید که پس از مُردن در تخت نقاش و دوباره زنده شدنش چطور توصیف می‌شود:

«گونه‌های او کم‌کم گل انداخت، یک رنگ سرخ جگرکی مثل گوشت جلوی دکان قصابی.» (هدایت، ۱۳۸۳: ۳۰)

رنگ قرمز همچنین می‌تواند نماد ترس، هشدار و اضطراب نیز باشد.

به این قسمت که راوی داستان از کابوسی هولناک بیرون می‌پرد، توجه کنید:

«از ترس نمی‌توانستید تکان بخورید. ترسی ورای هراس از مرگ و دریده شدن. چراغی خاموش و روشن می‌شود، چراغی قرمز رنگ از نئون.» (هدایت، ۱۳۸۳: ۳۴)

 

رنگ خاکستری و طوسی: طوسی رنگیست مابین سیاه و سفید. این رنگ نشانگر غم ‌و اندوه، افسردگی، بی‌طرفی، اعتماد و سازش می‌باشد.

هدایت در داستان بوف کور این رنگ را نماد مرگ و تباهی نشان می‌دهد. پس بعید نخواهد بود که خاطرات راوی که آغشته به تباهی و تلخی است خاکستری رنگ باشد.

 

رنگ ارغوانی: این رنگ نماد رمزوراز، سحر و جادو و اصالت و ثروت می‌باشد.

و اما در بوف کور این رنگ نماد اکسیر مرگ می‌باشد که درنهایت موجب آسودگی می‌شود.

«مادرم یک بغلی شراب ارغوانی که در آن زهر دندان‌ ناگ مار هندی حل شده بود، برای من به دست عمه‌ام سپرد… شراب ارغوانی اکسیر مرگ که آسودگی همیشگی می‌بخشد.» (هدایت ۱۳۸۳: ۵۸)

 

رنگ آبی: آبی یکی از رنگ‌های درجه یک و اصلیست که با مفاهیمی همچون آرامش، صداقت، طراوت، صلح و دوستی در ارتباط است. آبی رنگیست سبک و سرد که هدفش القای آرامش و سکون است‌.

در بوف کور تنها یک بار از رنگ آبی به کار رفته است. علت آن را می‌توان در عدم آرامش راوی در طی روایت جست‌وجو کرد. آرامشی که نه می‌تواند برای خودش متصور شود و نه لمسش کند.

«از دریچه اتاقم میان ابرها، یک سوراخ کاملا آبی عمیق روی آسمان پیدا بود.» (هدایت، ۱۳۸۳: ۹۲)

 

 

۲) دریافت کیفیت رنگ‌ها به صورت غیرمستقیم:

در این روش مخاطب آثار ادبی، کیفیت رنگ را تنها احساس می‌کنند نه آنکه بخواهند مستقیماً آن را از طریق مشاهدۀ واژه بخواند. این شیوه به‌مراتب نیازمند واکاوی دقیق‌تری می‌باشد چراکه پیش از همۀ می‌بایست با خلق‌وخو و سلایق نویسندۀ به خوبی آشنا بود.

در این نوع دریافت آنچه که اهمیت دارد پیوستگی معنایی واژگان و لحن نوشتاری نویسنده می‌باشد که درنهایت مفهوم نهایی را برایمان به نمایش می‌گذارد.

حال به داستان بوف کور باز گردیم:

دکتر سیروس شمیسا در کتاب «داستان یک روح» در رابطه با رنگ‌ سیاه می‌گوید:

سیاهی و تاریکی سمبل رازها و ناشناخته‌ها، مرگ و ناخودآگاهی و فراموشی و سقراط است. مخصوصاً اصل تانیث یعنی آنیما و ناخودآگاه به دلیل ابهام و مجهول بودن با تاریکی مرتبط است و در عوض اصل مذکر، خودآگاه با روشنایی ارتباط دارد.

بوف کور داستان شناخت روح و ناخوداگاه است و عجیب نیست اگر زمینه و فضای آن تاریکی و شب باشد و از این روست که زیباترین و عجیب‌ترین صفات و مشبه‌به‌ها دربارۀ شب و تاریکی را باید در این کتاب جُست.

یونگ می‌گوید آنیما با جهان اسرار و کلاً با جهان تاریکی مرتبط است. از این‌رو در داستان‌های روانی معمولاً تاریکی و سیاهی مطرح می‌باشد.

 

بدون‌شک در روش دوم می‌بایست مجموعه‌ای از واژگان انتزاعی را جست‌وجو کرد. واژگانی به تنهایی شاید خشک، بی‌احساس و تنها نا‌مرتبط دیده شوند اما به محض‌آنکه درکنار یک‌دیگر می‌نشینند موجب شنیده شدن صدای نویسنده در لابه‌لای داستان خواهند شد.

به این قسمت توجه کنید:

«من در این اطاق فقیر پر از نکبت و مسکنت، در اطاقی که مثل گور بود، درمیان تاریکی شب جاودانی که مرا فراگرفته بود و به بدنۀ دیوارها فرو رفته بود، بایستی یک شب بلند تاریک، سرد و بی‌انتها در جوار مرده به سر ببرم.»

و یا حتی این قسمت:

«ولی زندگی من همه‌اش یک فصل و یک حالت داشته، مثل اینکه است که در یک منطقۀ سردسیر و در تاریکی جاودانی گذشته است.»

حالا همین جملات را با تفکیک واژه‌های هایلایت‌شده بخوانید:

«من در این اطاق فقیر پر از نکبت و مسکنت، در اطاقی که مثل گور بود، درمیان تاریکی شب جاودانی که مرا فراگرفته بود و به بدنۀ دیوارها فرو رفته بود، بایستی یک شب بلند تاریک، سرد و بی‌انتها در جوار مُرده به سر ببرم.»

«ولی زندگی من همه‌اش یک فصل و یک حالت داشته، مثل اینکه است که در یک منطقۀ سردسیر و در تاریکی جاودانی گذشته است.»

آنچه که در نهایت پس از بیرون کشیدن این واژگان خواهید فهمید همان مقصد اصلی نویسنده خواهد بود. هدایت در دو پاراگراف بالا واژۀ «سیاه» را بارها تکرار نکرده تا مفهوم مرگ، تنهایی، زوال و حتی آشفتگی را بیان کند. او با به‌کارگیری واژگانی مترادف و هم‌معنا آن مفهوم‌ را بسط داده است. در حقیقت او در استادانه‌ترین شکل ممکن این مفاهیم را در چهارچوب همان معنای رنگ سیاه در سراسر داستان توزیع کرده است.

 

به‌گمانم بهتر است کتاب بوف کور هدایت را دوباره برداشته و با این دیدگاه مجدد واژگانش را بررسی کنید. بدون‌شک از ریزه‌کاری‌ها و ظرافت‌های این اثر شگفت‌زده خواهید شد.

هرچند به‌غیر از داستان‌های سورئال و نمادینی همچون بوف کور می‌توانید ردپای این مفاهیم رنگ‌شناسی را در دیگر داستان‌ها جست‌وجو کنید. ناگفته نماند که واکاوی داستان بی‌نظیر بوف کور از دیدگاه رنگ‌شناسی تنها یک جنبۀ جزئی از بررسی هزاران فلسفۀ تودرتوی این رمان می‌باشد.

مقاله‌های مرتبط: «چطور داستانی به سبک ادگار  آلن پو بنویسیم؟»«مسخ در مقابل مسخ»

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.