هرچی بیشتر به دنبال حال خوب بگردی بیشتر حال بدی خواهی داشت. به دنبال چیزی بودن در درجه اول این حقیقت را تجدید خواهد کرد که تو آن چیز را نداری!
این را «آلن واتس» فیلسوف معاصری میگوید که به قانون تلاش معکوس در زندگی اعتقاد دارد.
اصلا فکر کردی که اگر سمجوار بهدنبال موفقیت باشی رسماً گند میزنی به سرنوشت خودت؟
میدانم میدانم الان من را به باد ناسزا میگیری. راستش من هم آن اوایل بدجور با این طرز فکر سر لج داشتم. هرچند در یک روز کاملاً عادی متوجه شدم که تمام تلاشهایم نه تنها به تقلایی خستهکننده بدل شده بلکه هیچ کمکی در رشدم هم نداشته. انگار که روی یک تردمیل لعنتی گیر افتاده باشم که هرگز متوقف هم نمیشود کوفتی.
خب لامصب من تو دورباطل افکار پوچ گیر افتاده بودم.
هی رفیق میخواهم بگویم که دست از تقلا بردار. بیخیال آن استاندارهای مزخرف نوشته شده در کتابهای آبکی که هزاران بار در سال چاپ میشوند و برچسب مثبتاندیشی بر آن میچسبانند.
-عجب خزعبلاتی. میگویی من تمام این سالها الکی جان کَندم؟
-متأسفانه بله. آن لحظهای را به خاطر بیاور که بدون هیچ سماجتی به کارت ادامه دادی درحالی که بهترین عملکرد را داشتی.
بهشخصه آن اسامی بلندبالایی را که برای استخدام در یک شرکت تبلیغاتی نوشته بودم به یاد دارم. تقریباً هفتهها بود که پورتفولیوی خودم را میفرستادم و هر روز از این شرکت به آن شرکت کوفتی میرفتم. اما آن روز در اوج خستگی و ناامیدی لحظهای لیست به دست گوشهای ایستادم و با دهنکجی به تنها آدرسی که برایم باقیمانده بود زل زدم. با خودم گفتم بگذار این را هم امتحان کنم. هرچه بادا باد.
رفتم و آنقدر سریع مرا پذیرفتند و به کار مشغول شدم و یک سالی گرافیست آن شرکت بزرگ شدم که حتی به یاد آوردن آن روز هم برایم خندهدار است.
بماند که میتوانم تا فردا صبح از این نمونههای شخصی بیاورم و مغزت را با بیان آنها خسته کنم.
بله من خودم ماهها با این قانون تلاش معکوس را به باد ناسزا گرفتهام اما حالا که مسیرم دوباره به این ماجرا افتاده میخندم. شبیه خندۀ آن سال در کنج خیابان درحالی که سرگردان بودم اما بیخیال.
پس بگذار بهت بگویم که بیخیال.
تو همین حالا هم موفق، زیبا و پولداری.
آن استانداردهای مندرآوردی را از ذهنت پاک و به تلاشت به عنوان یک چالش نگاه کن.
اگر بخواهم این جملات را بومیسازی کنم ناچارم بگویم که فعلاً با این وضعیت مملکت کمی بیشتر رها کن. آنقدر همهچیز دقیقه به دقیقه درحال تغییر است که خودش ناخواسته یک چالش هولناک بشود.
اما لطفاً بدون تقلا تلاش کن.
چرا؟
رفیق من هرچی بیشتر تقلا کنی لحظات خوش زندگیات بیشتر به گند میکشی.
یادت باشد تلاش برای رسیدن به خوشی، خودش رنج است اما پذیرش رنجها خودش خوشی میآورد.
یادداشتهای مرتبط: «تصورات بیهوده و پوچ ذهن» – «قوانین معکوس و البته کوفتی زندگی»