آفتاب داغ بر پس سرش میتابد درحالی که به سمت کتابخانۀ اشتراکی انگلستان میرود. عرق بر صورتش نشسته و گرما از زمین و زمان میبارد. هرازگاهی با دستمال جیبی عرقهایش را خشک میکند و قدم برمیدارد. سپس در را هل میدهد و داخل میشود. به سکوت دلچسب کتابخانه لبخند زده و جلو میرود. لبخندی پیشهنگام از یافتن ایدۀ اولیۀ رمان «دراکولا» که هنوز آن را ننوشته است. باریکههایی از نور بر صورتش میافتد و لبخندش پهنتر و اشتیاقش بیشتر میشود. طبق معمول کتاب «An Account of the Principalities of «Wallachia and Moldavia نوشتۀ «ویلیام ویلکینسون» را درخواست میکند. کتابی تاریخی که دربارۀ وقایعی از کشور «رومانی» صحبت میکند.
اما کار «برام استوکر» اینجا تمام نمیشود. بهمحض آنکه کتابخانه را ترک میکند به کافهای رفته تا تمام آنچه را که خوانده است بر روی کاغذ بیاورد. شک ندارم که چیزی در ذهنش جرقه میزند. همچون الهاماتی عمیق که حالا تاریخ سرمنشأ آن است. دست به کار میشود. فنجانی قهوه را سر میکشد تا به قدر کافی کافئین را وارد بدنش کرده باشد. دستهایش را برهم میکوبد و با خلاقیت نویسندگی خود آن را به تخیلات خود گره میزند. تخیلاتی وحشتبرانگیز و هولناک. شبیه کابوسی زننده و سیاه. بله برام استوکر ایدۀ اولیۀ رمان «دارکولا» را یافته است.
هرچند جمال میرصادقی در رابطه با یافتن ایدۀ اولیۀ رمان «دارکولا» نظری متفاوت دارد:
درجایی خواندم که برام استوکر، نویسندۀ انگلیسی و آفرینندۀ رمان «دراکولا» موضوع داستانش را بر پایۀ خوابی گذاشته است. در حال بیماری و تب، گرفتار کابوسی شده بود و در آن پشههای بزرگی به او حمله کرده بودند و خون او را میمکیدند. همین کابوس دستمایهای برای نوشتن داستان «دراکولا» شده بود.
واژۀ «دراکولا» به چه معناست؟
واژۀ «دراکولا» در حقیقت از زبان والاچیا (Wallachian) گرفته شده که به معنای شیطان آمده است. والاچیاییها واژۀ «دراکولا» را به عنوان لقب به نامخانوادگی شخصی میچسباندند که با شجاعت اقدامات ظالمانه خود را به نمایش میگذارد. پس بعید نخواهد بود که اگر بگویم نام دراکولا ارتباط ظریفی با پادشاه رومانی یعنی ولاد سوم دارد. این درست همان نقطهایست که برام استوکر ایدۀ اولیۀ رمان دراکولا را مییابد. او به محض آنکه ارتباط مخوقی بین پادشاه ولاد سوم و تخیلات خود مییابد بشکن زده و نوشتن رمان را آغاز میکند.
حال به جز داستان اصلی دراکولا تمام داستانهای اقتباسیای را که تا به امروز شنیدهاید به یاد بیاورید. همهشان به نحوی این خشونت و شیطان صفتی را بیان کردهاند. انگار که جدیجدی یادآورد نیت درونی استوکر برای نمایش این کاراکتر هستند.
آیا نسخۀ اصلی دراکولا همانی است که امروز آن را میخوانیم؟
در جواب این سوال باید بگویم که نسخههای ترجمه شدۀ موجود در بازار این کتاب نه تنها زیرتیغ سانسورهای شدید رفته بلکه حسابی تغییر یافته است. اگر نسخههای فاجعۀ چاپ شده برای رده سنی نوجوانان را نادیده بگیرم تنها میتوانم شما را به نسخۀ PDF اصلی آن ارجاع بدهم. هرچند به تازگی نشر «برج» این کتاب را به چاپ رسانده که گمان میکنم کمتر دستکاری شده باشد. اما ترجیحم همان پیدیاف است.
دانلود رایگان رمان زبان اصلی «دراکولا»
دانلود رایگان رمان ترجمه شدۀ «دراکولا»
خرید کتاب چاپی «دراکولا» نوشتۀ «برام استوکر»
جدا از آنکه این رمان بابت سبکش جای سانسور زیادی دارد اما جالب است بدانید که ویراستار برام استوکر بارها بابت چاپ این رمان تذکر داده است. این کتاب درست در سیاهی روزهایی نوشته شده است که لندن زیر بار شایعاتی از قتلهای هولناک خفه شده بود. او یادآورد شده بود که یا بخشهای داستانی این کتاب را به چاپ میرسانی یا به کلی قید چاپش را میزنی. پس دور از انتظار نخواهد بود که سرانجام این کتاب با حذف ۱۰۱ صفحه نخست و تغییرات بیشماری در سرگذشت کاراکتر دراکولا به چاپ رسید.
اما این رمان با آنچه که در ایران به نام «دراکولا» یاد میشود مایلها تفاوت دارد. در مقالهای از سایت Time خواندم که بخشهایی از این رمان در داستان «مهمان دراکولا» آورده شده که بعدها منتشر شده است. البته که نشر «پیدایش» این داستان را در قالب رمان نوجوان و با همین نام منتشر کرده است. هرچند بشدت مخالف آن هستم که چنین اثر فاخری را به اجبار سانسور و هزاران ممیزی در چهارچوب رمان نوجوان بخوانم. گمان نمیکنم این اثر به هیچعنوان برای نوجوانان نوشته شده باشد که ناشران عزیز ما اینگونه بیرحمانه به جانش بیفتند.
مقالههای مرتبط: