خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، شما می‌توانید هرهفته گزارشی از پست‌های سایت و مطالب مهمی که به تازگی نوشته‌ام، دریافت کنید.

جدیدترین مطالب

آرشیو مطالب

دسته بندی

چرا همذات‌پنداری با رمان‌های کلاسیک سخت است؟

مکتب ادبی کلاسیسم و رمانتیسم

شما را نمی‌دانم اما من از آن دست آدم‌هایی هستم که خواندن هر رمان کلاسیکی را برای مدتی طولانی نمی‌پسندم. راستش گاهی چنان خواندن آن جهان شسته‌ورفته و بدون هیچ نقصی برایم غیرقابل تحمل هست که مرا از خواندن ادامه‌اش باز دارد. البته که این ‌کتاب‌ها جان می‌دهند برای خوانش پیش از خواب که بخوانی و بعد تخت تا خود صبح رویا ببینی. هرچند جهان رمان‌های کلاسیک آن‌قدر پر از حرف هست که نشود نادیده‌شان گرفت و به‌گمانم نادیده گرفتن آن‌ها می‌تواند برایمان گران هم تمام شود. گاهی هم با خودم فکر می‌کنم که مکتب ادبی کلاسیسم و رمانتیسم چطور توانسه‌اند بر روی یک‌دیگر اثر بگذارند؟ یا اصلاً این دو مکتب در مقابل هم قرار گرفته‌اند؟

البته این را هم در نظر داشته باشید که بحث کنونی ما در رابطه با طیف معنایست نه یک نقطۀ مطلق صفر و صد و تعیین بی‌رحمانۀ خوب و بد بودن این آثار از یک‌دیگر.

امروز قصد دارم تا با نگاهی موشکافانه کمی به سبک داستانی رمان‌های کلاسیسم و رمانتیسم بپردازم.

 

اصلا مکتب ادبی کلاسیسم از کجا آمده و چطور معنا می‌شود؟

کلاسیک در مقام صفت به معانی مختلف به کار می‌رود از جمله:

  1. به آثار قدیمی چون آثار «هومر» و «سوفوکل» اطلاق می‌شود.
  2. به آثار ارزشمند و تثبیت شده (هرچند معاصر باشد) اطلاق می‌شود، مثلاً آثار «چفوف».
  3. به آثاری که در نهضت ادبی قرن هفدهم تحت عنوان کلاسیسم (فرانسۀ دورۀ لوئی چهاردهم) بوجود آمد اطلاق می‌شود.

 

«سیروس شمیسا» معتقد است که این مکتب ادبی از فرانسه آغاز شده و پس از آن به انگلستان و سپس آلمان راه یافته است.

 

چند نمونه از آثار مکتب ادبی کلاسیسم و رمانتیسم را به اختصار در پایین شرح خواهم داد که فعلاً به کلاسیک‌ها اشاره می‌کنم:

در فرانسه:  «مونتنی»، «مولیر»، «راسین» و «کورنی».

در انگلستان: «میلتون»، «بن جانسون»، «جاناتان سویف» و «ساموئل جانسون».

در آلمان: آلمانی‌ها به کلاسیسم فرانسوی و حتی انگلیسی هم توجه نداشتند و توجه‌شان معطوف به یونایان بود.

کلاسیک‌های آلمانی: «لسینگ» و «شیلر».

 

سرآغاز مکتب ادبی رمانتیسم کجاست و چه مباحثی را در بر می‌گیرد؟

خاستگاه ظهور این مکتب ادبی از اروپا و در قرن ۱۸ و نیمۀ اول قرن ۱۹ میلادی می‌باشد.

بدون‌شک این دوره از هرلحاظ دورۀ بسیار مهمی بوده و افرادی چون «کانت»، «شلایر ماخر» در این دوره می‌زیستند. البته مفاهیمی چون وطن، ناتونالیسم و ملت در این دوره بوجود آمد که کم‌کم به خورد محتوای جهان داستانی رمانتیک نیز نشست. در این دوره مسائلی چون گیاه‌خواری، حمایت از حیوانات، ضدیت برده‌داری نیز مهم تلقی شد.

 

نکته جالبی در رابطه با مکتب ادبی کلاسیسم و رمانتیسم از لابه‌لای مقاله‌های منتقدین یافتم آن بود که منقتدان کلاسیک را دورۀ اشراف می‌دانستند. آن‌ها باور داشتند که اشراف فئودال‌ حافظین سنت‌ها هستند درحالی که رمانتیک‌پسندها دلباختۀ سنت‌شکنی و رهایی از چهارچوب‌ها.

 

مکتب ادبی کلاسیسم و رمانتیسم

 

از آنجا که مکتب ادبی رمانتیسم به زیبایی اهمیت بسزایی دارد بد نیست که این بخش از مقاله را نیز مطالعه کنید.

«هنر زیبا و کاربردی چیست؟»

 

برویم تا با تعدادی از بزرگان مطرح رمانتیسم آشنا شویم:

در فرانسه: «ژان ژاک روسو»، «دو شاتوبریان»، «ویکتور هوگو»، «مادام دواستایل»، «ژرار دو نروال» و …

در انگلستان: «والتر اسکات»، «ویلیام وردزورث»، «لرد بایرون»، «ویلیام بلیک» و …

در آلمان: «کارل ویلهلم فریدریش شلگل»، «گوته (بابت نوشتن رمان رنج‌های ورتر جوان)، «هاینریش هاینه»، «فریدریش هولدرلین» و …

در روسیه: «شاندرو پتوفی» و…

آمریکا: «ادگار آلن پو»، «رالف والدو امرسون»، «هنری وادزورث لانگ‌فلو»، «والت ویتمن» و…

 

شاید بارها و بارها شنیده باشید که مکتب ادبی رمانتیسم در نهضتی برای مقابله با مکتب کلاسیسم به پا خاسته است. اما مگر این مکتب چه هیزمی تری به آن یکی فرخته بود که دل خیلی از نویسندگان و مخاطبین را نمی‌برد؟ این مکتب چه کم‌وکاستی و خصوصیاتی داشت که بستری نو برای پایه‌ریزی مکتب رمانتیسم شد؟

 

مقایسۀ مختصرِ دو مکتب ادبی کلاسیسم و رمانتیسم:

کلاسیسم

  1. فقط زیبایی و خوبی آرمانی
  2. عقل‌گرایی و توجه به آنچه که عقل گوید
  3. متأثر از هنرمندان یونان و روم
  4. وحشت و تنفر از قرون وسطی 
  5. پایبندی به اخلاق   
  6. قهرمان از جنس افسانه‌ها و اساطیر است.  
  7. مبتنی بر ضمیر هوشیار، و توجه به برون‌گرایی    
  8. مهم بودن جنبه فایده و کاربرد       
  9. اعتقاد به خرد جمعی 
  10. توجه به صفات کلی و ساخت تیپ در شخصیت‌ها         
  11. معمولاً ادبیات کلاسیسم حادثه‌محور است.                                                                                                                                       

 

 

 

رمانتیسم

  1. حضور زیبایی، خوبی، زشتی و بدی درکنار هم
  2. توجه به خرد، احساس، خیال، عواطف، رویا، گذشته و کشف‌وشهود فراوان
  3. متأثر از ادبیات مسیحی قرون وسطی
  4. شیفتگی به قرون ‌وسطی
  5. عدم توجه به اخلاق
  6. قهرمان خود نویسنده و یا فرد معمولی است.
  7. مبتنی بر ضمیر ناهوشیار
  8. زیبا بودن اثر در راستای آزادی بیان
  9. اعتقاد به خرد فردی
  10. توجه به جنبه‌های فردی. تلاش برای کشف «من»
  11. برعکس ادبیات رمانتیسم، شخصیت‌محور است و از این بابت راحت‌تر قابل هضم و همذات‌پنداری می‌باشد.

 

هرچند که من بارها و بارها در مقاله‌هایم متذکر شده‌ام که دستی‌بندی مطلق یک اثر منطقی نبوده و اصلاً امکان پذیر نخواهد بود. پس خرده نگیرید که چرا داستان‌های کلاسیک و شاهکار داستایفسکی آن‌قدر قوی و فلسفی نوشته شده است، چطور این نکات و این دسته‌بندی‌ها برایش صدق نمی‌کند. باید بگویم که داستایفسکی خدای کلاسیک‌نویس فلسفی‌ای است که مابین این طیف مکتب ادبی کلاسیسم و رمانتیسم قرار گرفته.

 

اگر مایل بودی می‌توانی مقاله‌های خلاقیت در نویسندگی را از اینجا بخوانی:

چطور با بی‌انگیزگی داستان خلاقانه بنویسم؟

رابطۀ دوش‌گرفتن با خلاقیت در نویسندگی

می‌خواهی در نوشتن داستان خلاق باشی؟ هنرمندانه دزدیدن را یاد بگیر!

احتمال می‌دهم که این یادداشت هم به‌دردبخورد.

نویسنده‌ها چطور رنج می‌کِشند؟

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook

ارسال دیدگاه

2 پاسخ

  1. سلام محدثه جان مطلب خوبی بود. به نظرم به این سوال هم جواب بده تو نوشته‌ات تا مطلبت محدثه‌ظریفیانی‌تر بشه دو تا از بهترین کتا‌ب‌هایی که در این دو سبک خوندی چیا بودن و چرا؟ شاید هم البته هنوز بهترینی نداشته باشی! 🙂 و خودم اگر بخوام بهش جواب بدم (البته مطمئن نیستم که درست دسته‌بندی کرده باشم ولی با توجه به تعریف‌هایی که تو ارائه دادی) پرندۀ خارزار در سبک رمانتیسمه فعلاً.

    1. سلام بهت فاطمۀ عزیز. نمی‌دونم چقدر از پیامت می‌گذره. اما هنوز ذوق جواب دادن رو دارم.
      اوهوم. مرسی از تو بابت پیشنهاد معرکت. حتماً اجراش می‌کنم. وقتی خواستم مقاله‌هامو بازنگری کنم این رو هم می‌ذارم تو لیستم.
      اصطلاح «محدثه ظریفیانی‌تر» هم عالی بود. کلی باهاش کیف کردم دختر :)))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.